رابعه - جلد 1
نویسنده:
حسینقلی مستعان
درباره:
رابعه بلخی
امتیاز دهید
رمان رابعه نوشته حسینقلی مستعان به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که در پی رقابتهای عشقی و سیاسی دو پسر خود را به قتل میرساند.
"عمرو"، پسر "خلف بن احمد صفاری"، شکست خورده در جنگ با جانشینان "عضدالدوله"، به سیستان باز میگردد. "رابعه" دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفت و گوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناختی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دلباختهی او میشود. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگزارد. رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند. از این پس، رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد. و در پس زمینهی درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره ـ ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر ـ بازگو میشود. رابعه، زیبارخِ شوربخت دچار بلایایی بسیار میشود. بارها دزدیده و محبوس میشود، اما همواره به نوعی از خطر میرهد؛ از شرف خود دفاع میکند و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد. تمامی ماجراهای این رمان برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است.
بیشتر
"عمرو"، پسر "خلف بن احمد صفاری"، شکست خورده در جنگ با جانشینان "عضدالدوله"، به سیستان باز میگردد. "رابعه" دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفت و گوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناختی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دلباختهی او میشود. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگزارد. رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند. از این پس، رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد. و در پس زمینهی درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره ـ ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر ـ بازگو میشود. رابعه، زیبارخِ شوربخت دچار بلایایی بسیار میشود. بارها دزدیده و محبوس میشود، اما همواره به نوعی از خطر میرهد؛ از شرف خود دفاع میکند و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد. تمامی ماجراهای این رمان برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/11/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رابعه - جلد 1
اونو که من اولین باره اسمشو میشنوم ولی این شرح حاله رابعه دختر عضدالدوله دیلمیه که هرجا میره یکی عاشقش میشه...اینم توضیحات کتاب:
رمان "رابعه" به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که در پی رقابتهای عشقی و سیاسی دو پسر خود را به قتل میرساند: عمرو، پسر خلف بن احمد صفاری، شکست خورده در جنگ با جانشینان عضدالدوله، به سیستان باز میگردد. رابعه دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفت و گوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند.
او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناختی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دلباختهی او میشود. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگزارد. رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند.
از این پس، رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد. و در پس زمینهی درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره ـ ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر ـ بازگو میشود. رابعه، زیبا رخ شوربخت دچار بلایایی بسیار میشود. بارها دزدیده و محبوس میشود، اما همواره به نوعی از خطر میرهد؛ از شرف خود دفاع میکند و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد. تمامی ماجراهای این رمان پردیسه برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است. اما اخلاقیات تبلیغ شده در این اثر، از آن رو صمیمی نیست و به دل نمینشیند که حاصل تجربهی مستقیم از زندگی و برآمده از درون فرم اثر نیست.
در واقع نویسنده که بر هر نوع تضاد و درگیری اجتماعی چشم بسته، از موضعی اخلاقی به ارشاد خواننده میپردازد. رابعه به وصیت عمرو با طاهر ـ پسر دیگر خلف ـ ملاقات میکند و به یاری او میگریزد. از آن پس جنگ و گریز رابعه و طاهر از سویی و خلف و جاسوسش ـ ابراهیم فیروز ـ از سوی دیگر شروع میشود.
خلف و دستیارش برای دستیابی به رابعه نقشه میکشند، اما درست سر بزنگاه طاهر و یارانش نقشهی آنها را نقش بر آب میکنند و رابعه دست نخورده باقی میماند. نویسنده برای گریز از کهنه شدن حادثهها، ماجراها و آدمهای جدیدی را وارد داستان میکند. دریچههایی در رمان میگشاید تا خواننده از آنها به دنیای آشفتهای بنگرد که در آن هرکس برای حفظ خود، اسباب قتل دیگران را فراهم میکند.
مستعان رمان خود را بر این باور افکنده که شهوت عامل تمامی تحرکات تاریخی و سیاسی است:
رابعه هر جا میرود جمعی را شیدای خود میکند و بر دشمنان طاهر میافزاید. همواره یکی به دنبال رابعه میتازد تا او را تصرف کند. دسیسههای سیاسی بسیاری برای رسیدن به وی چیده میشود. قتلها و وقایع مرموزی رخ میدهد، حتی برای شگفتانگیز کردن ماجرا برای جادوگرانی به میان کشیده میشود که با مرحمهای شفابخش خود، زخم خوردگان رو به مرگ را زنده میکنند.
چه خوب بود آن دوران که با بهائی اندک سرگذشت انسان های نامی که در تاریخ کمتر به انها پرداخته می شد به صورت کتاب در اختیار مردم قرار می گرفت. حالا که خر تو خر عزیز زجمت کشیده و این کتاب سه جلدی رو نگاه کردم قیمت دوره سه حلدی 320000 قید شده هر چند این کتاب رمان است و کمتر کسی چنین پولی بابت خرید رمان می دهد[/quote]
اگه اشتباه نکنم شما کتاب رابعه نوشته فواد فاروقی رو خوندین...
چه خوب بود آن دوران که با بهائی اندک سرگذشت انسان های نامی که در تاریخ کمتر به انها پرداخته می شد به صورت کتاب در اختیار مردم قرار می گرفت. حالا که خر تو خر عزیز زجمت کشیده و این کتاب سه جلدی رو نگاه کردم قیمت دوره سه حلدی 320000 قید شده هر چند این کتاب رمان است و کمتر کسی چنین پولی بابت خرید رمان می دهد
سپاس از تذکر شما بله درست می گویید این رابعه اثر "مستعان" با رابعه شاعر و عارف معروف ایرانی فرق دارد.این اشتباه را یگذارید به حساب عجول بودن و ذوق زده شدن من و اینکه نام این بانوی ارجمنددر من حتی لحظه ای شک به وجود نیاورد که کسی در رمان خود از این نام می تواند در شخصیت پردازی داستانش استفاده کند.از شما و اعضای محترم کتابناک عذر خواهی می کنم.
الهی نامه عطار روایت بخشی از زندگی رابعه می باشد.رابعه زنی ایرانی است که در یک مثلث مردانه،پدر،بردار و معشوق اسیر می شود و سرانجام چنین عشق نافرجامی مرگی دردناک است که برادرش"حارث"سبب ساز آن می شو.د پایان عشق رابعه به مشعوق خود" بکتاش" غم انگیز و در عین حال پر از لطافت و دلدادگی است.
سه ره دارد جهان عشق اکنون
یکی آتش یکی اشک ویکی خون
به آتش خواستم جانم که سوزد
جه جای توست نتوانم که سوزد
به اشکم پای جانان می بشویم
به خونم دست از جان می بشویم
بخوردی خون جان من تمامی
که نوشت باد ای یار گرامی
کنون درآتش ودر اشک ودر خون
برفتم زین جهان جیفه بیرون
مرا بی تو سر امد زندگانی
منت رفتم تو جاویدان بمانی[/quote]
این کتاب فکر نکنم راجب رابعه بنت کعب باشه...
الهی نامه عطار روایت بخشی از زندگی رابعه می باشد.رابعه زنی ایرانی است که در یک مثلث مردانه،پدر،بردار و معشوق اسیر می شود و سرانجام چنین عشق نافرجامی مرگی دردناک است که برادرش"حارث"سبب ساز آن می شو.د پایان عشق رابعه به مشعوق خود" بکتاش" غم انگیز و در عین حال پر از لطافت و دلدادگی است.
سه ره دارد جهان عشق اکنون
یکی آتش یکی اشک ویکی خون
به آتش خواستم جانم که سوزد
جه جای توست نتوانم که سوزد
به اشکم پای جانان می بشویم
به خونم دست از جان می بشویم
بخوردی خون جان من تمامی
که نوشت باد ای یار گرامی
کنون درآتش ودر اشک ودر خون
برفتم زین جهان جیفه بیرون
مرا بی تو سر امد زندگانی
منت رفتم تو جاویدان بمانی